بیست و سه روز با غدیر (دکتر عدنان درخشان)

فهرست محتوا پنهان

سر آغاز   

تنها ۲۳ روز…به عید غدیر،برترین عید الهی باقی است.۲۵ ذی القعده سال دهم هجری قمری،چهارم اسفند سال دهم هجری شمسی،۲۳ فوریه سال ۶۳۲ میلادی

امروز،شنبه،۲۵ذی العقده سال ۱۰هجری ،مطابق ۲۳ فوریه سال ۶۳۲ میلادی وچهارم اسفند ماه است.رسول خدا صلی الله علیه وآله برای سفر حج اعلان رسمی کرده اند واین اوّلین وآخرین حجّ پیامبر صلی الله وعلیه وآله وسلم است وبه دستور آن حضرت،منادیانی به اطراف مدینه رفته اند تا همگان بدانند و پیامبر رحمت را همراهی کنند.اینک کاروان بزرگ حج،به قافله سالاری برتر ین مخلوق آفرینش،به سوی مهبط وحی،مکّه حرکت می کند. به دستور آن حضرت مردم لباس احرام بر داشته اند. آن بزرگوار خود نیز غسل کرده و کاروان را هدایت می فرمایند.اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلمّ ،صدیقه کبری فاطمه زهرا علیها السلام و حسنین علیهما السلام ،همراه این کاروان خواهند بودو همچنین همسران رسول خدا صلی الله علیه واله و سلمّ که سوار بر هودج های شتران با قافله حج رهسپارند. قافله عظیم حج،از مدینه خارج می شود و جمعیتی بالغ بر ۷۰هزار نفر پیاده و سواره،در۷ کیلو متری مدینه و۴۸۶کیلو متری مکّه در محلّی به نام«ذوالحلیفه»یا«آبارعلی»جایی که امروزه مسجد شجره نامیده می شود ،متوقف شده وبه دستور پیامبر احرام بسته اند و به سوی حرم امن اللهی راهی می شوند تا آداب حج را بیاموزند و بدانند که در نبود پیامبرشان،خداوند چراغ هدایت خویش را همچنان روشن ودرخشان نگاه خواهد داشت و تا قیامت،کسی در میان مردمان خواهد بود تا حلقه اتصال زمینیان با آسمان باشد

تنها ۲۲ روز… تا عید خم باقی است.

یک شنبه ۲۶ ذی العقده سال دهم هجری،پنجم اسفند سال دهم هجری شمسی، ۲۴ فوریه سال ۶۳۲ میلادیامروز مدینه،به فراخ یار مبتلا است؛چرا که تمامی انوار مقّدس،رسول خداصلی الله علیه واله وسلّم راهمراهی می کنند. در آخرین سفر حج- که«حج الوداع» نام می گیرد-تنها یار جدا مانده از کاروان،امیر المؤمنین علیه السلام است.فرستاده ایویژه،حامل پیام رسول خدا،روانه سر زمین یمن می شود تا مولای مّتقیان علیه السلام را-که برای تعلیم دین راهی آن دیار شده است-به مکّه فرابخواند. 
پیامبر مهربان صلی الله علیه وآله وسَلمّ مأمور است تا زنگار های جاهلیت را از فریضه عظیم حج بز دایدومناسک واعمال حج را آنگونه که خواست خداوند است به مسلمانان بیاموزد.

…مأموریت مهم تر، ابلاغ ولایت وامامت است تا پس از۲۳سال،بارسنگین مسؤولیت آسمانی هدایت را به دوش جانشین خود بگذاردو انوار هدایت را یک به یک معرفی نمایدتا برای آیندگان راهنما،رهبر و مقتدا باشند. به راستی،آینده آیا نیازمند مردی آسمانی نخواهد بود؟
آفتاب عمر رسول خداصلی الله علیه واله وسلمّ را چند صباحی بیش تا افول باقی نمانده است وهر آن چه ابلاغ شود به این سفر بستگی دارد . 

تنها ۲۱ روز… به عید الله الأکبر باقی است

دوشنبه ۲۷ ذی العقده سال دهم هجری،ششم اسفند
سال دهم هجری شمسی،۲۵ فوریه سال ۶۳۲میلادی 
امروز دوشنبه ۲۷ ذی العقده،کاروان حج به کاروان سالاری پیغمبر به«عرق الظبیه»رسید.سپس در«روحاء»توقف مختصری کرد.از آنجابرای نمازعصر به سوی هنگام نماز مغرب وعشا،کاروانیان در رفت.هنگام نماز مغرب وعشا،کاروانیان در«مُتَعَشّی»پیاده شدند و شام را همان جا صرف کردند.سپس حرکت کردندو برای نماز صبح به«أثایه»رسیدند. 
اولین و آخرین حجّ نبوی،بر پایه حکم ووحی آسمانی شکل گرفت و به دستور قاطع خداوند منبی بر ابلاغ حکموصایت وامامت صورت پذیرفت. 
«یا أیها الرَّسولُ بَلَّ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته›› (مائده /۷۷) 

ای پیامبر!آن چه را که از طرف پروردگات برتو نازل شده است ابلاغ کن که اگر انجام ندهی،رسالت اورا نرساندهای». 
شگفتا…!این چه پیغامی است که اگر ابلاغ نگردد،رسالت همچنان ناقص می ماندو تلاش بیست وسه ساله پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه وآله وسلم ،باتمام سختی ها،جنگ ها،ناکامی هاو… بی ثمره خواهد بود؟ 
همراه کاروان باشیم،تا آن پیام را بشنویم… 

تنها ۲۰ روز…به عید غدیر باقی است

سه شنبه ۲۸ذی القده سال دهم هجری قمری،هفتم اسفند 
سال دهم هجری شمسی،۲۶ فوریه سال ۶۳۲ میلادی 
کاروان حاجیان صبح روز سه شنبه به «عَرْج» رسید.این قافله هنوز امیر المؤمنین علیه السلام را به همراه ندارد.آن حضرت به امر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با گروهی از مسلمانان-برای تعلیم احکام الهی اسلام ونیز حلّ اختلافی که بین اهل یمن پیش آمده است-به سوی آن دیار راهی شده اند و اینک با رسیدن نامه رسول خدا و دستور جدید،به همراه تعدادی سرباز به سوی مکّه عازمند. 
شانزده ماه پیش نیز که پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم به قصد غزوه تبوک مدینه را ترک کردند،امیرمؤمنان علیه السلام را همراهی نمی کرد. آن روز،خطر فتنه منافقان وکارشکنان آن چنان درمدینه احساس می شد که رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم سنگرمدینه را به داماد خویش سپردند وبا به جا گذاشتن شیر خدا،راهی نبرد شدند .منافقان-که نقشه های شوم خود را نقش بر آب می دیدند-چنین شایع کردند که فرزند ابوطالب برای پرهیز از گرما وسختی سفر،لشکر را همراهی نمی کند!این سخن بر قهرمان اسلام گران آمد. به پیشگاه پیامبر خداصلی الله علیه واله وسلم شتافت و لب به شکوه گشود. آنجا بود که پیامبر فرمود: 
«أنتَ مِنّی بِمَنز لَه هارون من موسی إلّاأنَّهُ لا نَبی بَعدِی» 
«تو برای همانند هارونی برای موسی؛جز آن که پس از من پیامبری نیست». 
علی جان…!بمان که مدینه بی تو،همانند کشتی بی ناخداست وطوفان حوادث آن را واژگون خواهد سازد. 

تنها ۱۹ روز… به عید غدیر خم باقی است 

چهار شنبه ۲۹ ذی العقده سال دهم هجری قمری،هشتم اسفند 
سال دهم هجری شمسی،۲۷ فوریه سال ۶۳۲ میلادی 
کاروان عظیم پیامبرصلی الله علیه واله وسلم درپنجمین روز از سفر خود به«سُقیا» رسیده است. اینک پیامبر تمامی اهل مدینه راـجز آنان که به دلیل بیماری نتوانسته اندهمراهی کنندـ در قافله خود به همراه دارد. 
ده سال پیش،در آغازین روز های ربیع الاول نخستین سال هجرت ـ زمانی که سراسر جزیره العرب را دشمنان در استیلا داشتند و یاران و پیروان حق بسیار تا چیز می نمودـ پیامبر مسیر مکّه تا مدینه را، به همراه تعدادی اندکی،پیموده بودند؛اما امروز بیش از هفتاد هزار نفر تنها ازمدینه در کنار پیشوای مهربان خود ره می سپارند. 
وهنوز زنده است یاد پر خاطره «لیله المبیت»،آن شبی که شهسوار اسلام دربستر پیامبر خوابیده تا نقشه دشمنان ،نقش بر آب گرددو با حفظ جان فرستاده خدا صلی الله علیه واله وسلم ، تاریخ هجرت رقم بخورد. 
آن شب که پیشوای جوانمردان، هستی خویش را در طبق اخلاص گذاشت تا جان پیامبر خداصلی الله علیه واله وسلم از آسیب وخطر محفوظ بماند،ردای بلند افتخار بر قامت علی علیه اسلام راست آمد وچنین نازل گشت : 
«ومِنَ النّاسِ مَن یشرِی نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ واللهُ رؤُوفُ بالعِبادُ» 
«ودر میان مردمان،کسی وجود دارد که از جان خود در راه رضای خدا درگذرد و خداوند بر این چنین بندگان مهربان است.» 
(بقره / ۲۰۷ ) 

تنها ۱۸ روز…به عید الله الاکبر باقی است 

پنج شنبه ۳۰ ذی العقده سال دهم هجری قمری،نهم اسفند 
سال دهم هجری شمسی،۲۸ فوریه سال ۶۳۲ میلادی 
امروز،آخرین روز از ماه ذی العقده است وکاروان حج درطی میسر از مدینه النّبی تا مکّه به محلی بنام «أبواء»می رسد.این دیار برای پیامبر خداصلی الله علیه واله وسلم ،خاطرات تلخی را به یاد می آورد.حدودپنجاه وهفت سال پیش ـآن گاه که فرزند یتیم عبدالله علیه السلام همراه با مادر جوان خویش آمنه علیها السلام ،اززیارت قبر پدر دریثرب باز می گشتندـ درهمین محل بود که دیدگان اشکبار او،پرواز مادر را به نظاره نشست ودر موقعیتی که تنها شش بهار از عمر پیامبر فرداها سپری شده بود، زخم فراق مادر نیز در جان او نشست. 
این همه بار غم بسیار تلخ می نمود،امّا محمّد امین صلی الله علیه واله وسلم خدا را همیشه با خود داشت ولطف بی پایان خداوندی همراه او بود. 
«ألَمْ یجِدْکَ یتیمًا فآوی؟» 
(ضحی /۶) 
«ای پیامبر)،آیا پرودگارت تورا یتیم نیافت وپناهت نداد؟» 
… حال پس از سال ها،آن کودک یتیم،رسالت بیست و سه ساله خود را به پایان می رسانید. او به فرمان معبود بی همتارهسپار مکه شده بود تا آخرین برگهای رسالت خویش را نیز بر خواند؛رسالتی که جز او کسی را توان تحمّل و انجام آن نبود. 
به راستی که کردگار،گران بهاگوهری را برای ابلاغ آخرین و جاودانه ترین آیین گیتی بر گزیده بود. 
آیا درنبود این یگانه پیشواـ که برای مسلمانان،پدری مهربان است‌ـ خداوند امّتِ رسول آخر الزّمان را بی سرپرست رها خواهد کردوآنان را به سان یتیمانی بی پناه،در وادی حیرت،بی راهبرخواهد گذارد؟!هرگز! 
«أناو علی أبَوا هذهِ الاُ مَّه» 
«من وعلی،دوپدر این امّتیم.» 
آری،درنبود پیامبربزرگ صلی الله علیه واله وسلم ،امیر اهل ایمان باید که پدرانه قافله اسلام را هدایت کند وآن را به سر منزل رستگاری برساند.اگر خداوند مهربان پیامبرش را به بهشت رضوان باز می خواند،به لطف و رحمت خویش برای زمینیان،علی،حسن،حسین،…و مهدی علیها السلام را باقی خواهد گذاشت و اینک کشتی نجات را ناخدا و صراط هدایت خداوندی را قافله سالار،ولّی زمان و امام عصر،مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجَهُ الشّریف است؛اوپدر مهربان امّت ها وهدایتگر ملّت هاست که: 
«السَّلامُ علی مَهدی الُا مَمِ» 
«سلام بر مهدی امّت ها .»

تنها ۱۷ روز… به عید الاکبر باقی است

جمعه اوّل ذی الحجّه سال دهم هجری قمری،۱۰ اسفند 
سال دهم هجری شمسی،اول مارس سال ۶۳۲ میلادی 
در هفتیمین روز از طّی مسیر مدینه تا مکه،کاروانیان با عبور از «جُحفه»و«غدیر خم»عازم«قُدَید» می شوند.«جحفه»در ۱۵۶ کلیومتری مکّه،میقاتِ کسانی است که از مسیر شام و مصر به مکه مشرف می شوند. 
(امروزه هم وطنان ایرانی ماـ در صورتی که در برنامه حجّ آن ها،تشرّف به مکه پیش از زیارت مدینه باشدـ از این میاقات احرام می بندند.) 
تقریباً در سه کیلو متری این محل به طرف مکه،غدیر خم قرار داردکه آبگیری با صفا در خود داردو درختانی کهن سال برآن سایه انداخته اند. 
جحفه ـ که در سه راهی مسیرهای مدینه،عراق و مصر به حساب می آیدـ خود یادآور خاطرات شیرینی است.یک سال پیش،یهنی در سال نهم هجرت،در همین محل بود که امیر مؤمنان علیه السلام به ابوبکر رسیدندو مأموریت ابلاغ آیات برأئت را از او تحویل گرفتند وبه دستور پیامبر خداصلی الله علیه واله وسلم،وی را به مدینه باز گرداندند.چنان که می دانیم،وقتی آیات آغازین سوره برائت نازل گردیدو رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمان یافتندکه آن آیات را در ایام حج به مشرکان ابلاغ واتمام حجّت کنند،ابتدا ابوبکر را،به سبب کینه نداشتن مشرکان از وی واصرار برخی از دوستانش،به همراه چهل نفر،مأمور انجام فرمان ساختندکه «این کار را حتماً باید خود پیامبر یا کسی که از او باشد،صورت دهد.»در این جا بودکه امیر مؤمنان علیه السلام ـ که به زبان قرآن (۰نَفسِ نبی»بودـ مأموریت یافت و پای در راه گذاشت تا تنها ویگانه در برابر مشرکان مکه بایستدو پیام را ابلاغ کند.
… چنین بود که جحفه بار دیگر فضیلت بی حد وبر تری بی قیاس ابو تراب را نسبت به دیگر مسلمانان گواه آورد ودر پی آن،در دهم ذی الحجه سال نهم،بانگ رسای علوی در جَمَره عَقَبه درمِنا طنین انداز شد که: 
«بَرائتُ مِن اللهِ ورسولِه إلَی الّذینَ عاهدْ تُم مِنَ المُشرِکینَ…» (سوره توبه)

تنها ۱۶ روز… به عیدالاکبر باقی است

شنبه دوم ذی الحجه سال دهم هجری قمری، ۱۱ اسفند ماه
سال دهم هجری شمسی،مارس سال۶۳۲ میلادی 
درهشتمین روز،کاروان حجّه الوداع به «قُدَید»رسیده است.در این جاتوقف می کنند. امیرالمؤمنین علیعلیه السلام وهمراهان او‌ـ که به فرمان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم برای دعوت به حق وجمع آوری زکات و جِزْیه به نَجران و یمن رفته اندـ هم اینک با سپاهان خود به سمت مکّه ره می سپارند. 
نجران ـ که منطقه ای مسیحی نشین در مرز یمن و حجاز است ـ خودحکایتی در فضلیت خاندان وحی درخاطره دارد.چند ماه پیش،هیئت نمایندگی مسیحیان نجران،مرّکب از شصت تن از برگزیدگان این قوم درپاسخ به ندای پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ـ که آن ها رابه قبول اسلام (ودرغیر این صورت،پرداخت جزیه)مکلّف کرده بودـ وارد مدینه شدند و وقایع و گفت وگوهای بسیاری بین آن ها وآخرین فرستاده خدا پیش آمد. 
سرانجام رهبران مسیحی نجران تمکین نکردند واز قبول اسلام سرباز زدند.رسول خداصلی الله علیه واله وسلم ایشان را به مباهله فرا خواندند؛بدین سان که از هر یک از دو طرف،برگزیده ترین ها درننقطه ای اخارج ازمدینه به دعا برخیزدتا خداوند در دروغگویان را از رحمت خویش دور سازدو بر آنان عذاب فرو فرستد.قرآن چنین می فرماید: 
«فَقُل تَعا لَوا نَدْعُ أبناءَکُم و نساءَکم وَأنفُسَنا وَأنفُسَکم ثُمَّ نَبتهِلْ فَنَجعَلْ لَعنَتَ اللهِ علی الکاذِبینَ» 
(آ ل عمران /۶۱ ) 
«پس بگو:ببابید تا ما وشما فرزندانمان را وما وشما زنانمان را وما وشما خویشتنمان را بخوانیم.سپس دعا کنیم تا خداونددروغگویان را به لعنت (ومجازات)خویش گرفتارسازد.» 
لحظات مباهله فرارسید ودیدگان حیرت زده مسیحیان سیمای مطمئن وآرام پیامبر صلی الله علیه واله وسلم را مشاهده کردند که تاقدم به میدان مباهله می گذرد؛درحالی که کودکی را در آغوش دارد ودردست گلبوته ای دیگر را دردست می فشارد.بانویی درپس حضرتش حرکت می کندودرپشت سر آنها شوی افتخار آفرین این بانو،چهره آشنای عبادت ورزم گام برمی دارد.به راستی،پیامبر تا چه تاندازه به دعوت ودعای خود اعتقاد داردکه عزیزترین کسان خودرا به وادی بلا وخطر آورده است؟! 
… چنین بود که نجرانیان از بیم هلاکت،به جزیه تن در دادند واز درِصلح درآمدندوشاه مردان در همین آیه به مدال پر افتخار«نفِس پیامبر وجان رسول خدا»نائل گردید. 

تنها۱۵ روز…به عید بزرگ الهی باقی است 

یک شنبه سوم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،۱۲ اسفند 
ماه سال دهم هجری شمسی،سوم مارس۶۳۲ میلادی 
درنهمین روز سفر حجّه الوداع،کاروان عظیم پیامبر صلی الله علیه واله وسلم به«عُسفان»رسید. 
رسول اکرمصَلی الله علیه واله وسلم با عزمی راسخ به همراه قافله هفتادهزار نفری خود همچنان به سمت مکّه پیش می روندتا آخرین فرمان های خداوند را اجرا کنند:اجرای صحیح مراسم حج و آموزش واجبات ومستحبّات آن مسلمین وهمچنین اعلام امر ولایت وامامت وتعیین جانشین بعد از خود؛چرا که دیگر خورشید عمر مبارکشان رو به افول نهاده است. 
امیر المؤمنینعلیه السلام هم با سپاهیان خویش از یمن به سمت مکّه درراه است و بی صبرانه در انتظار دیدار رسول خداست. 
اغلب محّدثان ومورّخان،به تواتر درکتب فریقین نقل کرده اند که رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرموده است « اول کسی که روز قیامت درکنار حوض کوثر،برمن وارد می شود،علی است.او همان جوانمرددی است که بیش از هر کس اسلام آوردونماز گزار دفرمان خداورسول گردن نهاد.» 
ابوذر غفاری می گوید:از رسول گرامی خداصلی الله علیه واله وسلم شنیدم که درباره امیر مؤمنان علیه السلام می فرمودند: « یا علی،تو اول کسی هستی که به من ایمان آوردی.تو کسی خواهی بودکه درقیامت با من مصافحه می کنی.توراست گوی بزرگوای.تو کسی هستی که جدا سازنده حق وباطلی وحق همواره با توست.تو پیشوا و رهبر مؤمنانی.تو برادر من،وزیر من وبهترین کسی هستی که پس از من باقی ماندووعده های مرا انجام می دهی.»
«لولا أنْتَ ـ یا علی ـ لَم یعرَفِ المؤمنون بَعدِی» 
«یا علی،اگر تو نبودی،بعدازمن،مؤمنان شناخته نمی شدند. »
آری،با علی و یازده امام از فرزندان او،اهل ایمان از کافران،بازشناخته می شوند؛چرا که علم کتاب نزدآن هاست وآنان گواه حقّانیت آئین اسلام اند.ایشان اندکه ملاک فهم درست از دین پیامبرندوقرائت وتفسیرآنان از دین بایدمعیارباشد.ودر زمان مانیز چنین است که هر کس درک خودرا با امام زمان خویش محک زند،حق را یافته ودر صراط امن الهی است و اگر او را مقتدای خویش فرا ندهد،درمسیر کفر وگمراهی،حیران وسر گردان خواهدبود. 

تنها ۱۴ روز…به برترین عید الهی است 

دوشنبه چهارم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،۱۳ اسفند 
سال دهم هجری شمسی،چهارم مارس ۶۳۲ میلادی 
امروز،کاروان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم به «مَرُّ الظَّهران» رسیدوتا شب،در آن جا توقّف کرد.آن گاه کاروانیان شبانه به سوی«سرف» کردندو به جایی رسیدندکه منزل بعداز آن مکه معظمه بود. 
فراق مدینه با یار به دهمین روز خود رسیده است ومسجدزیبای نبوی،ده شبانه روز است که بی فروغ مانده؛نه پیامبری…نه علی و فاطمه ای… نه حسن وحسینی… 
سالها پیش،پیامبر اسلامصلی الله علیه واله وسلم ،با ورود به مدینه،شروع به ساختن مسجدی کردند،که قبر شریف آن حضرت اینک در همین مسجدقرار دارد. قسمت شمالی مسجد،محل عبادتو صفه های جنوبی آن،آسایشگاه مهاجرانی بودکه از مکه با رسول خداصلی الله علیه واله وسلم کوچ کرده بودندو در مدینه منزلی نداشتندیا محل خواب انصار فقیر و بی بضاعت بود. 
آری،مسجدرسول خدادر مدینه استراحتگاه چهار صدفقیر وبینوا بودکه هریک از آنها طریق کسب و کار یا با کمک از بیت المال مسلمانان و غنایم جنگی به تدریج،سرمایه ای به دست می آوردو منزلی می گرفتند. 
در کنار این مسجد،خانه های جمعی از مهاجران وانصار قرار داشت که برخی از ایشان برای افتخار،از خانه های خود روزنه ها ودر های این خانه خدا باز کرده بودند… جبرئیل نازل شد و چنین پیام آورد:درهای این خانه ها به مسجد،همگی بسته شودجز در خانه علیعلیه السلام. 
جماعتی به اعتراض سخنانی گفتند.این سخنان به گوش پیامبر صلی الله علیه واله وسلم رسید.پس فرمودند: 
«ای مردم!بدانید که من فرمان یافته ام جز در خانه علی،در 
خانه همه مهاجران وانصار را به مسجدببندم.شنیده ام که 
برخی از شما سخنانی گفته اید!به خدا سوگند من از خود نه 
دری را بستم ونه دری را گشودم ؛بلکه این فرمانی از سوی خداوند است که باید پیروی کنم.» 
تنها ۱۳ روز… به عید الله الاکبر باقی است 
ماه سال دهم هجری شمسی،پنجم مارس سال ۶۳۲ میلادی 
کاروان رسول رحمت در نزدیکی مکه است و تا رسیدن به حرم،راهی نمانده است.امیر المؤمنینعلیه السلام ـ که برای دیدار پیامبرصلی الله علیه واله وسلم بی تاب است ـ فرماندهی سر بازان همراه خود را به جانشینشان سپرده،خود را به پیامبر می رساند.دیدگان پیامبر پیش از رسیدن به مکه به دیدار برادرشان روشن می شود.ازاو می پرسند «چگونه و با چه نیتی کرده اید،من به همان نیتی احرام بستم که رسول خدا احرام بسته است؟» 
مولا علیه السلام پاسخ می دهد «چون نمی دانستم که شما چه نیتی کرده اید،من به همان نیتی احرام بستم که رسول خدا احرام بسته است.«پیامبر می فرمایند()علی جان!تکلیف تودر این حج همان تکلیف من است.حال به سوی سربازانت باز گردو با آن ها به مکه بیا.» 
…اینک کعبه بی تاب از شوق حضور بهترین میهمان در حریمش،رسیدن او را لحظه شماری می کند.امروز یادگار ابراهیم،میهمانی را در طواف خود خواهد دید که تا برپایی قیامت،عزیزترین از او به زیارتش نخواهد آمد.قافله وقافله سالار به حرم می رسند.صلای لبیک قطع می شودومکه، 
فرزند یگانه خودرا درآغوش می گیرد.رسول الله روبه سوی مسجدالحرام پیش می روندودر حالی که زبانبه حمدوثنای پروردگار ودرودوصلوات بر حضرت ابراهیم گشوده اند،از باب بنی شَیبه به مسجد وارد می شوند.لحظات نیک بختی حجر الأسود فرا رسیده است،حبیب خدا ابتدا بر این سنگ بهشت دست می سایندوآن گاه در گرداگردکعبه به طواف مشغول می شوند.نمازعشق درپس مقام ابراهیم ادا می شود و سپس نوبت به سعی میان صفا ومروه می رسد.همان جا که روزی دویدن های هاجررا به خود دیده است.هفت بار گام زدن درراه صفا ومروه،از آخرین اعمال عمره تمتّع است. 
پیامبر خداصلی الله علیه واله سلم رو به زائران و همراهان می فرمایند «آنان که قربانی با خود نیاورده انداز احرام خارج شوند؛امّا آنان که چون من قربانی با خود دارند باید که تا ذبح قربانی درمنا،در احرام بمانند.> 

تنها ۱۲ روز…به عید الله الاکبر باقی است 

چهارشنبه ششم ذی الحجه سال۱۰ هجری قمری، 
۱۵ اسفندماه سال دهم هجری شمسی،ششم مارس سال ۶۳۲ میلادی 
دومین روز اقامت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم در مکه قبل از عزیمت به عرفات است.امیر المومنین علیه السلام نیز به مکه آمده واز اعمال طواف ونماز وسعی فارغ شده اند.بعداز دیدار پیامبرصلی الله علیه واله وسلم،امیر مؤمنان علیه السلام نزد سربازان وهمراهان خود بر می گردندتا آنان را برای رسیدن به مکه فرماندهی کنند. 
آن حضرت درسفر خودبه یمن مأموریت داشتندتابخشی از جِزیه مسیحیان نجران را،در قالب یک هزار دست لباس،از ایشان تحویل بگیرندو همراه بیاورند. 
امیر مؤمنان علیه السلام هنگامی که برای دیدار با پیامبرخداصلی الله علیه وآله وسلم،لشکر خویش را در نزدیکی مکه گذاشته،خود به نزد پیامبر می شتابند،آن لباس ها را به جانشین موقت خود می سپارند؛اما در بازگشت،متوجه می شوندکه لباس ها در میان سربازان تقسیم شده و آنها را به عنوان لباس احرام بر تن کرده اند! 
این عمل بر علی مرتضی علیه السلام سخت گران می آیدو جانشین را مورد باز خواست قرار می دهندکه:چرا چنین کرده است؟ وی می گوید: 
«سپاهیان اصرار کردندتا من این لباس ها را به امانت بدیشان بسپارمو پس از انجام حجباز پس می گیرم.»اما حضرت امیر (ع) که اختیاری این گونه برای ان مرد دربیت المال مسلمین قائل نیست،همه لباس ها را از سربازان باز پس می گیردودر مکه تحویل پیامبر می دهد. 
عدالت و امانت علوی،همراهان حضرتش را به خوش نمی آید.لذا به پیشگاه پیامبر شرفیات می شوندو شکوه می آغازند.پیامبر رنجیده از کردار و گفتار آنان،یکی از یاران خود را می طلبندواز او می خواهندکه در میان این گروه شکوه گر بپا خیزدوپیام حضرتش را چنین ابلاغ کند: 
«از بد گویی درباره علی دست بداریدو زبان در کام گیرید!او در اجرای دستور خداوند،بی پرواست ودر کار دین داری اش سستی روا نمی دارد» 

تنها ۱۱ روز…به عید الله الاکبر باقی است 

پنج شنبه هفتم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،۱۶ اسفند 
ماه سال دهم هجری شمسی،هفتم مارس سال ۶۳۲ میلادی 
مکه همچنان پذیرای میهمان عزیز خویش است ومیهمان بزرگ در بیم واندیشه رسالتی که برگردن دارد؛از سویی بایدکه اعمال حج را موبه مو به انجام رساندو مسلمانان را با مناسک حج آشنا کندو از سویی دیگر، 
به بزرگترین وحساس ترین تکلیف خود دراین سفر جامه عمل بپوشاند. 
چه چیز رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم را این چنین اندیشناک کرده است؟ مگراز چه چیزی بیم داردکه این چنین از فرجام پیروان خوداحساس خطر می کند؟نیک بنگریم ودر لا به لای خیل همراهان او بگردیم تا در یابیم که کدام اندیشه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم را می آزارد؟ 
می ذانیم که حضرتش به هنگام خروج از مدینه به قصد مکّه بیش از شصت قربانی به همراه داشت و کسانی نیز در قافله بودندکه با خود قربانی به مکه آورده بودند.به فرمان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ،این گروه بایدبعداز انجام خوددر مکه،تا سر بریدن قربانی در منا به حال احرام باقی می ماندند؛اما تکلیف آنان که با خود قربانی نیاورده بودند نیز روشن بود. 
آنان می بایست بعد از سعی صفا ومروه از احرام خارج می شدند و برای عزیمت به عرفات دوباره احرام می بستند.این وظیفه و تکلیف آنان بود که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم به آنان ابلاغ فرموده بودند. 
دریغا… که بودند کج اندیشانی که علیر غم تاکید پیامبرشان،جاهلانه راه خود رفتندودر احرام ماندند!آنان لب به اعتراض گشودند.«روا نیست پیامبرمان در احرام باشدوما به کارهایی مشغول شویم که با خروج از احرام بر ما حلال شده است.»گویی بیش از پیامبر خدا،از دین و تکلیف خبر داشتند! 
به راستی،این کج اندیشان چگونه در برابر تکالیف مهم الهی سر تسلیم فرود خواهند آورد؟ 

تنها ۱۰ روز… به عید سعید غدیر خم باقی است 

جمعه هشتم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،۱۷ اسفند 
سال دهم هجری شمسی،هشتم مارس ۶۳۲ میلادی 
امروزروز ترویه است.ترویه به معنای ذخیره کردن آب است وچون باید برای توقف درعرفات وبیتوته درمعشر الحرام ونیز اعمال خاص منا،حجّاج به فکرذخیره آب باشند.به آن «یوم التّرویه»گفته اند.این نام از حجابراهیم واسماعیل (ع) به یادگار مانده است؛چرا که جبرئیل به ایشان توصیه کردتا برای عرفات ومعشر ومنا آب با خود بر دارند.دراین روز از حجّه الوداع بودکه پیامبر(ص) به همراه تمامی همراهان از مکه خارج شدند واز منا به سوی عرفات رهسپار شدند. 
رسول خدا (ص) به هنگام احرام بستن درذی الحلیفه بیش از شصت قربانی با خود آورده بودند.از همین روز،بعد از اتمام طواف وسعی درمکه همچنان تا اعمال عرفه ومنا دراحرام باقی ماندند.امیر المؤمنین(ع) ودیگر کسانی که قربانی با خود داشتندنیز،چنین کردند،اما کسانی که قربانی با خود نداشتند. 
وهمگی درمکّه از احرام خارج شده بودندـ به غیراز تعدادی به ظاهر مسلمان که به تکلیف عمل نکردند‌ـ امروز دوباره به قصر حجّ تمتّع احرام بستندودر کنار پیامبر (ص) به راه افتادند. 
مکّه،در واپسین ماه های عمر رسالت،یاد آور خاطراتی از سالهای آغازین دعوت نبوی است که درآن،پیامبرخدا(ص) همانند این سفر، به ابلاغ وصایت علوی مأمور بودند. در دعوت نزدیکان خود،دست مولا امیر المؤمنین(ع) راـ درحالی که عمر آن حضرت حداکثر ۱۳ سال بودـ گرفته،فرمود: 
«إنَّ هذا أخی و وصیی و خَلیفَتی فیکُم،فَاسمَعوا لَه وَ أطیعوهُ» 
«به راستی که این جوان ،برادرمن،وصّی من و خلیفه من 
میان شماست.پس به سخنانش گوش فرا دهید واطاعتش
کنید.»

تنها ۹ روز…به عید الله الاکبر باقی است 

شنبه نهم ذی الحجه سال دهم هجری،۱۸ اسفند ماه 
سال دهم هجری شمسی،نهم مارس سال ۶۳۲ میلادی 
امروز،روز خود شناسی،روز باز خوانی کرده ها ونا کرده ها،روز اعتراف به گناهان وراز ونیاز با خداوند وروز معرفت نسبت به حجت خداست.امروز،روز عرفه است و جایی که ما از آن سخن می گوییم، 
صحرای عرفات. 
عرفات در روزگار ما،مشخص ترین مکانی است که حجت خدا و جانشین پیامبر،مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجه الشّریف در آن حضور می یابند وبه جمع حاجیان گرما می بخشند. با آن حضور مقدّس،اگر حاجیان رسول خدا(ص) را درکنار خود نبینند،مولای متّقیان را نیابند،وجود امام مجتبی را احساس نکنند،زمزمه دعای سید الشهدا را نشنوند وامام سجادرا وحضرت باقر را و… به حق که حجشان ناتمام است. 
عجب صحرایی است عرفات وعجب روزی است عرفه! 
درچنین روزی،پیامبر خدا(ص) تا طلوع آفتاب درمنا حضورداشتندوسپس به عرفات تشریف فرما شدند.نیک که بنگریم درمحلی به نام (نمره» خیمه رسول الله را خواهیم دیدوچون درسخنان حضرتش دقّت کنیم،بوی خداحافظی خواهیم شنید.آفتاب عمر حبیب خدا (ص) اندیشه غروب دارد وواپسین سفر این سفیر الهی با ابلاغ آخرین تکالیف رسالتش سپری می شود. 
پیامبر برگزیده (ص) دغدغه ای بزرگ در سینه دارد.می داند که باید در واپسین روزها ی حیات، جانشین خود را به مردم بشناساند.جبرئیل در شامگاه روز قبل،بار دیگر پیام مهبودش را به وی ابلاغ کرده است که اگر چنین نکند گویی رسالتش رابه انجام نرسانیده است. 
روزهایی سخت وحساس در پیش استوپیام آور امین الهی باید برای رسانیدن پیام کردگارش دلهای رمیده پیروان را آماده سازد. همین دیشب بود که صدای حضرتش گفتار جبرئیل را برای مؤمنان فریاد می کرد: 
«خوشبختی واقعی وسعادت کامل ونیک بختی حقیقی،از آن کسی است که علی را در زندگی وپس از مرگش دوست بدارد».

تنها ۸ روز…به برترین عید اسلامی باقی است 

یک شنبه دهم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،۱۹ 
اسفند سال دهم هجری شمسی،دهم مارس ۶۳۲ میلادی 
امروز روزی پرخاطره است. روزی که بوی بندگان خالص ابراهیم و اسماعیلعلیها السلام را با خود دارد.روزی که قرن ها پیش،پدر وپسری،سرافراز از امتحانی بزرگ،مدال افتخار به سینه آویختند و عید بزرگ اضحی و آیین ذبح قربانی،با ایثار آنان و هدیه جبرئیل به یادگار ماند. 
امروز پیامبر(ص) وهمراهانش در منا قربانی می کنند.پس از آن،پیامبر(ص) پیروان خویش را مخاطب قرار داده می فرمایند «چند صباحی بیش از عمر من باقی نمانده است.اگر درفردای روزگار نباشم،این برادرم علی است که در مقابل گمراهان خواهد ایستاد.»سپس آنان را به امانت داری توصیه کرده می افزایند: 
«من دو چیز گران بها درمیان شما به امانت می گذارم که اگر به 
این دو چنگ زنید،هرگز گمراه نخواهد شد:کتاب خدا وعترتم،یعنی اهل بیتم.» 
این گفتار درخشان پیامبر خدا،به عنوان«حدیث ثقلین»جاودانه در تاریخ مسلمانان باقی ماند. 
در اوّلین روزهای هجرت پیامبر(ص) به مدینه،به امر حضرت مهاجرانی و انصار پیمان اخوّت و برادری با یکدیگر می بندندورسول اکرم(ص) برای هریک از کسانی که در مسجد النّبی حاضر شده اند،برادری معین می فرمایند.امیر المؤمنین(ع) در آن میان تنها می ماند؛برای او دیداری تعیین نشده است.در این هنگام با دیدگانی اشک آلود به حضور پیامبر می رسد «برای هر یک از یاران خویش برادری تعیین کردید،ولی میان من و کسی پیمان اخوّت بر قرار نفرمودید!»در این لحظه پیامبر خدا کلام تاریخی خودراـ که مبین مقام و موقعیت آن سرور راستان است. 
ایراد می فرمایند: 
«أنتَ أخی فی الدُّ نیا وَالاخره و الَّذی بَعَثَی بِالحَقَّ ما أخَّرْتُکَ 
إلّا لِنَفسی» 
«تو در این جهان و سرای دیگر برادر من هستی.به خدایی که 
مرا به حق برانگیخته است،من تو را،جز برای خود نگاه 
نداشتم.» 
این مظلوم بزرگ تاریخ به زودی در مصیبت فراق برادر خواهد گریست… و این غم جانکاه،هر چند برای داغدار بودن همیشگی مولا کافی بود…او باید در فراق بانوی دو سرا نیز بگرید. 

تنها ۷ روز… به عید الله الأکبر باقی است 

دوشنبه یازدهم ذی الحجه سال هجری قمری،۲۰ اسفند 
سال دهم هجری شمسی،یازدهم مارس سال ۶۳۲ میلادی 
روز یازدهم از ماه ذی الحجه روز ستیز با شیطان است.پیامبر خدا(ص) 
ویارانشان در پس اعمالی که دیروز در منا انجام داده اند،دیشب را در این وادی بیتوته کرده اند و اینک به رَمَی جَمَرات سه گانه،به نشانه نفرت از شیطان مشغول اند. 
وامیر مؤمنان مبارزه با شیطان را چه زیبا،به تمتمی اهل ایمان آموخته است: 
آنجا که از ۷۰ کشته قریش در بدر،او به تنهایی نیمی از بزرگان شرک را به هلاکت می نشاند.ودر اُحد،یازدهم پرچمدار سپاه شیطان را به زانو در می آورد.خندق یادآور ضربتی است که از عبادت إنس و جن تا روز قیامت برتر است.خیبرحکایت از مبارزه یک تنه آن شهسوار اسلام دربرابر شیاطین یهود دارد؛آنگاه که ضربت او کلاه خود ودستار سر پهلوان یهود«مَرْحَب»را تا به دندان دو نیم می کند و صدای آن ضربت تا دوردست شنیده می شود و نوید پیروزی را با خود به پیشگاه پیامبر(ص) می رساند. 
وآنک…امیر المؤمنین (ع) است که به جنگ می رودوپیامبر خدا(ص) چنین خطابش می کند: 
«یا علی،به بیش رو که جبرئیل از راست تو،میکائیل از جانب چپ تو،عزائیل و اسرافیل در پشت سرت قتال می کنندو نصرت الهی بالای سر توست ودعای من از پی،تو را همراهی می کند.»
وبه حق،تنها علی است که پس از رسول خدا(ص) لیاقت سر پرستی و رهبری مسلمین را دار است. 

تنها ۶ روز…تا کمال دین باقی است 

سه شنبه دوازدهم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،۲۱ اسفند
سال دهم هجری شمسی،دوازدهم مارس سال ۶۳۲میلادی 

امروز آخرین روز توقف در منا است وآخرین مراحل حج در حجه الوداع به پایان خواهد رسید. 
پیامبر اسلام (ص) امروز یکی از تکالیف مهم خودرا در این سفرـ که آموزش عملی اعمال و مناسک حج ابراهیمی به مسلمانان است ـ تمام وکمال به پایان می رسانند ودر هرمورد واجبات و مستحبّاب آن را برای مردم بیان می فرمایند.بدین ترتیب اعمال حج به پایان خواهد رسید. 
پس از پایان مراسم حج،دستور الهی بر پیامبر (ص) چنین نازل 
می شود: 
«نبوّت توبه پایان رسیده وروزگارت کامل شده است. 
اعظم وآثار علم ومیراث انبیا را به علی بن ابی طالب بسپار که اواولین مؤمن است.
من زمین را- بدون عالِمی که اطاعت من و
ولایتم با او شناخته شود وحجّت بعد از پیامبرم باشد-رهانخواهم کرد.»
یادگار انبیا،صُحُف آدم ونوح وابراهیم علیهاالسلام،تورات وانجیل،عصای موسی(ع)،انگشتر سلیمان(ع) وسایر میراث های ارجمندـ که فقط در دست حّجج الهی است ونزد انبیای پیشین و اوصیای ایشان دست به دست گشته وهم اکنون نیز خاتم انبیا(ص) حافظ آن است ـ اینک باید وصّی آن حضرت منتقل گردد. 
پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ،امیر مؤمنان علیه السلام را فرا می خواند و مجلسی خصوصی ترتیب می دهد تا ودایع الهی را به آن حضرت بسپارد. 
بدین سان به اعجاز نبوی، میراث هزاران ساله انبیا علیها السلام به حضرت امیر مؤمنان علیه السلام سپرده می شود و این امانت ها از مولا متّقیان به امامان بعد انتقال می یابد… واینک در دست مبارک آخرین حجّت پرودگار حضرت بقیه الله ارواحنا له الفدااست. 

تنها ۵ روز … تا غدیر، تا اتمام نعمت باقی است 

چهار شنبه سیزدهم ذی الحجه سال دهم هجری قمری، ۲۲
اسفند سال دهم هجری شمسی،سیزدهم مارس ۶۳۲ میلادی 

آخرین ساعات حضور پیامبر(ص) در مکه است و به زودی کاروان حجّاج به قصد بازگشت به دیار خویش،حرکت خواهد کرد. 
امروز نیز افتخاری دیگر برای شاه جوانمردان به همراه دارد. آری، 
امروز است که جبرئیل بر پیامبر خدا نازل می گرددو از جانب پرودگار،مدال و عنوان زیبای «امیر المؤمنین »را اختصاصاًبرای ابوالحسن علّی بن ابی طالب(ع) به همراه می آورد.پیامبر خدا نیز دستور می دهندتا یکایک یارانشان صاحب ذوالفقار را ملا قات کنندو ایشان را با عنوان 
امیر اهل ایمان بخوانندو چنین سلام کنند: 
«السّلامُ عَلَیکَ یا أمیر المُؤمِنین» 
این دستور پیامبر(ص) بعضی از صحابه را به خوش نمی آیدو ناخرسندانه می پرسند «آیا این عنوان از سوی خداوند و رسول اوست؟»
پیامبر رحمت آرزده خاطر و غضبناک می فرمایند «این حقی است از طرف خدا ورسولش.خداوند این دستور را به من داده است.»آن گاه اندیشناک از فرجام آخرین رسالت خویش یعنی تعیین جانشین،راه می سپرد.به این چنین مسلمانانی در فرداهای نزدیک چگونه سر تسلیم در برابر فرمان عظیم پرودگار فرود خواهند آورد؟ 
نطفه نخستین توطئه ها در همین روزها در مکه بسته شده است.گفته های پیامبر(ص)،از رحلت قریب الوقوع حضرتش خبر می دهد و همه چیز از جانشینی امیر المؤمنین(ع) بعد از ایشان حکایت دارد.آنان که سال های سال در اندیشه و آرزوی تکیه زدن بر جایگاه حکومت بعداز پیامبر(ص)،دندان طمع تیز کرده بودند،اینک حلقه فتنه آراسته می کنندو برای فرداها هم قسم می شوندکه : 

«اگر محمّد از دنیا رفت یا کشته شد،نمی گذاریم خلافت و 
جانشینی او در اهل بیتش مستقر شود.» 
این متن پیمانی بود که پنج نفر از یاران نقاب به چهره و منافق پیشه پیامبر،نوشته ودر میان کعبه در زیر خاک نهان کرده بودند؛پیمانی که با عنوان «صحیفه ملعونه» (نوشتار شوم)از یاد می شودو پیامبر بزرگ(ص)در خطبه غدیر نسبت به آن هشدارمی دهند. 
آیا مسلمانان به این هشدار توجه کردند؟

تنها ۴ روز…تا برترین عید الهی باقی است 

پنج شنبه چهاردهم ذی الحجّه سال دهم هجری قمری، 
۲۳اسفند سال دهم هجری شمسی،مارس۶۳۲ میلادی 
در این روز مکّه با میهمان عزیز خود پیامبر خدا صَلَّی الله علیه واله وسلم،برای همیشه وداع می کند. به فرمان الهی،حاجیان به حرکت در می آیند و سیل جمعیت که بیش از یکصد و بیست هزار نفر است،به همراه آن حضرت سفر پنج روزه تا غدیر را آغاز می کنند.حتی پنج هزار نفر از اهل مکّه و دوازده هزار نفر از اهل یمن،در جهت مخالف میسر سرزمین خود،برای درک مراسم غدیرهمراه حضرت آمده اند. 
زمان ابلاغ آخرین رسالت نبوی هر لحظه نزدیک تر می شود و پیامبر همچنان اندیشناک از سرانجام این رسالت است.دوست و دشمن در این که امیر المؤمنین علیه السلام تنها فرد شایسته برای جانشینی رسول خداست،شک ندارند؛ چرا که او اوّلین مسلمان و نخستین نماز گزار در پشت سر پیامبر صلی الله علیه واله وسلم است .در دعوت نزدیکان‌ـ که به«یوم الإنذار»نام برده شده است ـ او برادر،صی و جانشین پیامبر معرفی می شود. در لیله المبیت (شب هجرت)،اوست که جان فدای نبوّت می کند.در بدر،اوست که کمر شرک را می شکند.آسمان اُحد برای او سرودِ«لا فتی الاّعلی،لاسیف إلّاذو الفقار»می سُراید.خبیر رااو فاتح است.جای جای قرآن مشحون از فضایل و مناقب ِ اوستو این همه را رسول خداصلی الله علیه واله وسلم بهتر از هر کسی می داند … اما فتنه جویانی در میان پیروانش دارد،که دلهایشان از حسد و کینه نسبت به علی مرتضی علیه السلام لبریز است. 
یا علی،لا یحبُّکَ إلا مؤمنُ و لا یبغِضُکَ إلّا 
«علی جان،تورا جز مؤمن دوست نمی داردو جز منافق کسی 
تو را دشمن نیست.»
قلبی که جایگاه ایمان است،علی را دوست دارد،آری،امیر المومنین و 
اولاد او علیهاالسلام محور الهی اند.دوستدار ایشان دوستدار خداست و دلها اهل ایمان به سویشان پر می کشد وچه زیبا فرموده است امام حسن عسگری: 

«فرزندم،مهدی!بدان که دل های مردم طاعت پیشه و با اخلاص،به 
سان پرنده ای که بسوی لانه پر می کشد،مشتاقانه راهی کوی توست.» 

تنها ۳روز… به اتمام نعمت واکمال دین است 

جمعه پانزدهم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،۲۴ اسفند 
سال دهم هجری شمسی،پانزدهم مارس ۶۳۲ میلادی 
کاروانیان پس از خروج از مکه به «سرف»رسیده و از آن جاتا«مَرُّ 
الظَّهْران»آمده اند.هنوز تا «غدیر خم»چند منزل دیگر باقی است. 
انتخاب منطقه « غدیر»از چند جهت قابل توجه است: 
نخست از آن رو که در راه بازگشت از مکه،نزدیک دو راهی جدا شدن کاروانها و تقاطع مسیرهاست. 
دیگر آن که در آینده،کاروانها حج ،در راه رفت وبرگشت،با رسیدن به وادی غدیر و نماز در مسجد پیامبرصلی الله علیه واله وسلم،،با این جایگاه تجدید خاطره و بیعت تازه خواهند کردتا یاد آن در دل ها احیا گردد. 
سوم این که «غدیر»محلی بسیار مناسب برای برنامه سه روزه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم و ایرادخطبه برای آن جمعیت انبوه بود.منطقه «غدیر خم »بیابانی باز ووسیع در مسیر سیلاب وادی «جُحفه»است.این سیلاب از مشرق به مغرب جاری می شود و پس از عبور از غدیر به جحفه می رسدوسپس تا دریای سرخ ادامه پیدا می کند و سیل های سالیانه را به دریامی ریزد. 
در این مسیر آب گیرهای طبیعی به وجودآمده است که پس از عبور 
سیل،آب های باقیمانده در آن جمع ودر طول سال به عنوان ذخایر آبی 
شناخته می شوندوبه آنها اصطلاحاً«غدیر»می گویند.در مناطق مختلف غدیرهای زیادی در مسیر سیل ها وجود داردکه با نام گذاری از یکدیگر شناخته می شدند.این غدیر هم برای شناخته شدن از غدیر های دیگر به «غدیر خم»نام بردار است.کنار این آبگیر،پنج درخت سر سبز و کهن سال از نوع «سَمُر» شبیه درخت چنار وجود داردکه درختی خاصّ صحراهاست.این پنج درخت،سایبانی دل پذیر برای مسافران خسته اند.
در نتیجه،این بیابان وسیع به عنوان مکانی مناسب برای مراسم سه روزه غدیر انتخاب می گرددو جایگاه سخنرانی زیر همان درختان در نظر علیه گرفته می شودکه هم مشرف بر بیابان و محّل تجمّع مخاطبان است و هم سایبانی مناسبی برای ایراد خطابه. 

تنها ۲روز… اکمال دین و اتمام نعمت الهی باقی است 

شنبه شانزدهم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،۲۵اسفند 
سال دهم هجری شمسی،شانزدهم مارس ۶۳۲ میلادی 
قافله عظیم غدیر در حرکت است واز«مَرُّ الظَّهْران»گذشته و به آبادی بعدی یعنی «عُسفان» رسیده است. 
تا جایگاه موعود راهی باقی نیست.جایی که خداوند مقدّرداشته است تا رسولش،ولایت امیر المؤمنین ویازده فرزند اوعلیهم السلام را به مردم ابلاغ کند،چرا که چند روزی بیشتر از عمر مبارکشباقی نمانده و پس از رسول خداصلی الله علیه واله وسلم ،امیر مؤمنان و فرزندانش علیهم السلام حجّت روی زمین خواهندبود. 
از طرفدیگر،بنیان گذاران سقیفه مقارن ماجرای غدیر،پیمان نامه ای امضا کرده وبه نظام دادن لشکر خود پرداخته اندتا از رسیدن خلافت به امیر المؤمنین علیه السلام جلوگیری کنند.در حقیقت در این روز است که صف آرایی جمل و صفّین و نهروان شکل می گیردوآئین نو پای اسلام به جای آن که انسان های خاکی را با دستورات الهی به افلاک ببرد،گرفتار جهنّم هوا وهوس ها می شود.شماری دنیا طلب در بوستان دین لانه می کنندو گروهی منافقانه به بهانه دفاع از دین،تیشه جاهلیت بر ریشه دین می زنند. 
تمام کج اندیشی ها در تاریخ اسلام،از این جا ریشه داردو یکی ازآثار این پیمان نامه ناپاک و صحیفه شوم،آنانی هستندکه صاحب غدیر را به نام اسلام در محراب عبادت شهیدمی کنندو آب به آسیاب مال پرستان و شهوترانانی می ریزندکه از عدالت علوی گریزانند. 
در صحیفه ملعونه خطوط نانوشتهای است که غدیر را تا قربانگاه کربل می کشاند. 
چه آگانه فرمد امام صادقعلیه السلام : 
آنگاه پیمان نوشته شد،حسینعلیه السلام به شهادت رسید.» 
… آری،این راه خطاواین بار کج،تا قیام موعود روزگاران،به منزل نخواهد رسید.

تنها ۱ روز…به عید الله الاکبر باقی است 

یک شنبه هفدهم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،۲۶ 
اسفند سال دهم هجری شمسی،هفدهم مارس۶۳۲ میلادی 
کاروان بزرگ غدیر به همراهی وجود مقدُس پنج نور پاک،پیامبر،امیر المؤمنین،حضرت زهرا،امام حسن وامام حسینعلیهم السلام ـ که این کاروان را به افلاکیان شرف می بخشد ‌ـ پس از گذشتن از «عُسفان»به «قُدَید» 
رسیده است و اینک تا«جحفه»که«غدیر خم »کنار آن قرار دارد،راهی باقی نیست. 
آنچه در غدیر برای مردم بیان می شود بزرگترین پیام اسلام،یعنی ولایت اهل بیت علیهم السلام می باشدکه اهمیت آن از هر اصل دیگری در اسلام برتر است.نماز که خود ستون دین است،به هنگام سفر،کوتاه و شکسته خوانده می شود ودر حالاتی،ساقط است یا روزه بر کهن سالان وبیماران و مسافران حرام شمرده شده است؛اما ولایت اهل بیت علیهم السلام بر هر زن ومرد،پیر و جوان ،کوچک وبزرگ… واجب است و تخلّف از آن در هیچ هنگامی جایز نیست.غدیر خود حکایت متخلّف از ولایت را چنین گزارش می کند: 
در آخرین ساعات روز سوم واقعه غدیر یعنی ۲۱ ذی الحجه،«حارث فِهْری»با دوازده نفر از یارانش نزد پیامبرصلی الله علیه واله وسلم می آید: 

ای محمد،سوالی دارم!این که درباره علی بن ابی طالب گفتی«مَن کنتُ مولاهُ فَعلی مَولاه…» 

از جانب پرودگار بود یا گفته خود توست؟ 

پیشوای اسلام پاسخ می دهد « خداوند به من وحی کرده است وواسطه بین خدا ومن ،جبرئیل است.من اعلام کننده پیام خداوندم وبدون اجازه پرودگارم خبری نمی دهم.» مرد نگون بخت نهاد می غرد « خدایا!اگرآن چه محمد می گوید حق واز جانب توست،سنگی از آسمان بر او می فرستد که وی را در دام هلاکت می گرداندو ماجرای اصحاب فیل ،در برابر دیدگان یکصد و بیست هزار حاضر در وادی غدیر تکرار می شود.آن گاه فرشته وحی فرود می آید: 

« سَأ لَ سائلُ بِعذابٍ واقعٍ ،لِلکافرین لیسَ لَهُ دافعُ» (معارج/۱و۲) 

« سؤال کننده ای،عذابی را که وقوعش حتمی است طلب می کند.(او بداند که این عذاب ) کافرانی را در بر می گیرد و هیچکس را توان دفع آن نیست.» 

عید الله الاکبر،روز اکمال دین واتمام نعمت بر رهروان راه امیرالمؤمنین مبارک باد 
دوشنبه هجدهم ذی الحجه سال دهم هجری قمری،۲۷ سال دهم هجری شمسی،هجدهم مارس سال ۶۳۲ میلادی نزدیک ظهر روز دوشنبه،به مجرد ورود کاروان بزرگ پیامبر خداصلی الله علیه واله وسلم به منطقه «غدیر خم » ،آن حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده وبه سمت غدیر تغییر می دهند و می فرمایند: « هان ای مردم!دعوت خدا را اجابت کنید.من پیام آور خدایم.» 

این یعنی که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است.لذا فرمان می رسد تا منادی ندا کند « همه بایستند!آن ها که بیش رفته اند بازگردندوآنان که پشت سرند،خودرا سریعتر برساند… . » آهسته آهسته همه جمعیت در محلّ از پیش تعیین شده جمع می گردند.همچنین از حاضرانی خواسته می شود تا کسی زیر درختان کهن سالی که در آن جا هست نرود و آن مکان برای برپایی جایگاه سخرانی خالی بماند. 

پس از این دستور،همه مَرکب ها متوقف و مردمان پیاده می شوند. آن گاه برای توقف سه روزه خیمه می زنند. شدّت گرما در اثر حرارت آفتاب وداغی زمین به حدی است که مردم وحتی خود آن حضرت گوشه ای از لباس خود را بر سر انداخته و گوشه ای از آن زیر پای خود قرار داده اند. 

از طرف دیگر،پیامبرصلی الله علیه واله وسلم چهار نفر از اصحاب خاصّ خودیعنی مقداد،سلمان، ابوذروعمار را فرا خوانده وبه آنان دستور داده اند تا جایگاه سخنرانی را در کنار درختان بلند آماده کنند.آنان خارهای زیر درختان را می کنندو سنگ های ناهموار را جمع می کنند.آن جا را جارو می زنند وآب می پاشند.بعد از آن در فاصله بین دو درخت،روی شاخه ها پارچه ای می افکنندتا سایبانی از آفتاب باشد .سپس در زیر سابیان ،سنگ ها را روی هم می چینند واز رواندازهای شتران و سایر مرکب ها کمک می گیرند ومنبری به بلندی قامت آن حضرت ساخته می شود وروی آن را با پارچه ای می پوشانند.منبر را طوری برپا کرده اند که نسبت به جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر هنگام سخنرانی بر مردم مشرف باشند تا صدای حضرتش به همه برسد و همه ایشان را ببینند. 

با توجه به کثرت جمعیت،« ربیعه » را که صدای بلندی دارد،انتخاب کرده اند تا کلام آن حضرتش برای افرادی که دور تر قرار دارند تکرار شود. 

مقارن ظهر،منادی رسول الله صلی الله علیه واله وسلم ندای نماز جماعت می دهد،مردم مقابل منبر جمع می شوندوبا پیامبر خدا صلی الله علیه واله وسلم نماز جماعت می گزارند. 

پس از نماز پیامبرصلی الله علیه واله وسلم از منبر غدر بالا می روند.سپس علی علیه السلام را فرا می خوانندتا در سمت راستشان بر فراز منبر بایستند.آنگاه در حالی که دست راستشان بر شانه امیر المؤمنین قرار دارد، سخنرانی تاریخی خودرا آغاز می کنند. این خطابه بیش از یک ساعت به طول می انجامد. پیشوا مهربان در ابتدا به حمد و ثنای الهی می پردازند وسپس می افزایند که:باید فرمان مهمی درباره علی بن ابی طالب ابلاغ کنم که اگر این پیام را نرسانم،رسالت الهی را نرسانده ام: 

«یا أیها الرَّ سولُ !بِلُّغْ ما أنزِل إلیک من ربک و ان لم تفعل،فما بلغت رسالته» (مائده /۶۷ ) 

پس از آن،امر مؤکد پرودگار را درباره اعلام ولایت به صراحت مطرح می دارند : « جبرئیل سه بار بر من نازل شده واز طرف خداوند مرا مأمور کرده است که در این جایگاه به پا خیزم وبر هر سپید و سیاهی اعلام کنم که : «علی بن ابی طالب برادر من ووصی من وجانشین من بر امتم و امام بعد از من است.نسبت او به من همانند هارون به موسی است؛ جز این که پیامبری بعد از من نیست واو صاحب اختیارشما بعد از خدا و ورسولش است.خداوند در این مورد آیه ای از کتابش بر من نازل کرده است: 
«إنما وَلیکم الله وَ رَسُولُه وَ الَّذینَ آمَنواالَّذینَ یقیمونَ الصَّلاه وَ یؤتُونَ الزّکاهَ وَهُمْ راکِعُونَ ». (مائده /۵۵ ) 

صاحب اختیار شما خدا و رسول اویند و کسانی که ایمان آوردند و نماز بر پا می دارند ودر حال رکوع زکات می پردازند. . پسر عمّم ـ فرزند ابوطالب علیما السلام ـ است که نماز را بر پا داشته ودر حال رکوع زکات داده است ودر هر حال خداوندـ عزّوجلّ ـ را قصد می کند. 

خداوند از من راضی نمی شود، مگر آن چه را در حقّ علی بر من نازل شده است ابلاغ کنم .» 

سپس امامت دوازدهم امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا اعلام می کنند تا همه طمع ها یک باره قطع شود « حلالی نیست مگر آن چه خدا و رسولش وآنان (امامان )حلال کرده باشندو حرامی نیست مگر آن چه خدا رسولش وآنان (امامان )بر شما حرام کرده باشند. خداوند ـ عزّوجلّ ـ حلا ل و حرام را به من شناسانده است وآنچه را پرودگارم از کتابش حرامش به من آموخته به علی سپرده ام.ای مردم!او ازطرف خداوند امام است.هر کس ولایت او را انکار کند،خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد واورانمی بخشاید. بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است که «هر کس با علی دشمنی کندو ولایت اورا نپذیرد، به لعنت و خشم خداوندی گرفتار می گردد.» ای مردم!علی وپاکان از فرزندانم از نسل او«ثقل اصغر» ند و قرآن « ثقل اکبر» است.هر یک از این دو از دیگری گزارش می دهد و با آن موافق است. آن ها از یکدیگر جدا نمی شوندتا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند.بدانید که امیر المؤمنین جز این برادر نیست.بدانید که «امیر مؤمنان» بودن برای حدی جز او روا نیست.» 

سپس پیامبرصلی الله علیه واله وسلم امیر المؤمنین علیه السلام را به نزدیک خود فرا خوانده ، بازوان آن حضرت را می گیرند و بلند می کنند تا همگان ایشان را به چشم خویش ببینند وراه هر گونه شک و شبهه ای تا آخرین روزگار بسته باشد. 
آن گاه بانگ بر می دارند: « مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا علی مَوْلاهُ » 

«هر که من صاحب اختیار اویم،این علی صاحب اختیار اوست.» 

در پس این ندا،پیامبرخدا صلی الله علیه واله وسلم رو به آسمان سخن می گویند: 

«پرودگارا!تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب داشتن علی در این روز این آیه را درباره او نازل کردی: 

«الیومَ أکمَلتُ لَکُم دینَکُم وأتمَمتُ عَلیکُم نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الا سلامَ دیناً» (مائده /۳ ) 

وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الإ سلامِ دیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الاخِرِهِ مِنَ الخاسِرینَ .» (آل عمران /۸۵ ) 

امروز دینتان را کامل کردم و نعمت خودرا بر شما تمام داشتم و از اسلام به عنوان دین شما راضی شدم.» 

«هر که آیینی جز اسلام بر گزیند،هر گز از او قبول نمی شود ودر آخرت از زیان کاران خواهد بود.» 

گویی پیشوای دل آگاه وآینده نگر می داند منافقان و شیاطیان بر سر راه هدایت خواهند نشست و امامان هدی علیها السلام را در راه مطالع خویش،شهید خواهند کرد. این است که در بخش دیگری از خطبه،در وصف آخرین 

حجت الهی چنین فرموده اند: «بدانید که آخرین امامان،مهدی قیام کننده از ماست.اوست پیروز مند بر ادیان.اوست انتقام گیرنده از ظالمان . اوست چیره بر هر قبیله ای از اهل شرک و هدایت کننده آنان .اوست که هر صاحب فضیلتی را بر پایه فضلش وهر صاحب جهالتی را به قدر جهلش مننزلت و جایگاه می دهد. 

اوست انتخاب شده الهی.اوست وارث هر علم و محیط بر هر فهم. اوست خبر دهنده از پرودگارش و بالا برنده آیات حق. اوست که پیشینیان به او بشارت داده اند. 

«بدانید او ولی خدا در زمین است و حکم کننده الهی در میان بندگان و امین او در آشکار و نهان.» 

پرودگارا!تو شاهد باش که من ابلاغ کردم.» 

بدین سان،راه غدر تا قیامت روشن می گرددو چراغ های هدایت وکشتی های نجات یک به یک معرفی می شوند تا حجت کامل گردد و کسی را تخلّف از آن جایز نباشد. اینک… ما نیز به انتظاریم که موعود عدالت گستر بیاید و زمین پر فساد را آسمانی کند و انسان در بند خاک را به افلاک برد. 

ای دوست غدیری من!بر ماست که پیام غد یر را برسانیم؛چرا که این وظیفه را پیامبر رحمتان بر ما بایسته ساخت: «فَلْیبَلَّغِ الحاضِرُ الغایبَ و الوالَدُ الوَلَدَ إلی یوم القیامَه» 

«پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان برسانند… تا روز رستاخیز.» 

… سرانجام،مراسم غدر در پنج شنبه،بیست و یکم ذی الحجه سال دهم هجری قمری واول فروردین ماه سال یازدهم هجری شمسی،پس از سه شبانه روز بیعت و تبریک،پایا ن پذیرفت. 

نوشته: دکتر عدنان درخشان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.